تازهترین رمان یک بانوی متولد ایران مقیم فرانسه همزمان با روزی که تفاهم هستهای میان ایران و 5 + 1 در ژنو امضاء شد رونمایی و در معرض فروش قرار گرفت.
به گزارش سایت احساسات فرهنگی این رمان “ماموری به نام پرویز” نام دارد و نویسنده آن”نایری ناهاپتیان” است و جالب توجه این که موضوع رمان نیز مربوط به جاسوسی درباره برنامه هستهای ایران است.
ناهاپتیان که در کودکی و نه سالگی از ایران به فرانسه مهاجرت کرده ، در کنار کار روزنامهنگاری به زبان فرانسه، تاکنون سه رمان جاسوسی و جنایی منتشر کرده که میان فرانسوی زبانها با استقبال روبرو شدهاند.
“ماموری به نام پرویز” روایت پیچیدهای دارد که در آن یک مامور دوجانبه به نام پرویز درگیر ماجراهایی مربوط به تاسیسات هستهای ایران میشود.
رمان با روایت پرویز درباره خودش در روبروی یک دختر آغاز میشود. پرویز از روابطش با آیتالله روحالله خمینی در نوفل لوشاتو و کار با او به عنوان جاسوس و همزمان کار برای سازمان جاسوسی آمریکا میگوید و اشاره عجیبی دارد که او در سال ۱۹۸۳ کشته شده است.
این آغاز غریبی است که وقایع بعدی را درباره فعالیتهای هستهای ایران و تلاش مراکز اطلاعاتی فرانسوی، آمریکایی و اسرائیلی برای کندکردن برنامههای هستهای شکل میدهد.
ناهاپتیان درباره علاقه اش به ایران میگوید: “من در ایران بزرگ شدهام و وقتی نه سالم بود به فرانسه آمدم. این در واقع بعد از انقلاب بود. جنگ در جریان بود و ما از ایران خارج شدیم. وقتی که به آنجا برگشتم، دانشجوی جوانی بودم و دیدم که چقدر زیباست و چقدر احساسی. خیلی هم برایم تعجب برانگیز بود. ایران چیزی نبود که در تصور داشتم. خیلی مدرنتر از چیزی بود که فکر میکردم و مردم ایران هم خیلی شجاعانه درباره همه چیز حرف میزدند. شروع کردم به نوشتن مقاله درباره ایران و وقتی وضعیت روزنامهنگاریام کمی تغییر کرد، شروع کردم به نوشتن رمان. برای من راهی شد برای سفر به ایران در تخیلم و نوشتن درباره آن. ”
رمان قبلی او با عنوان “نغمههای اصفهان” به قتل زنجیرهای زنان در اصفهان اختصاص دارد: “همه گفتند که رمان اول من در عین حالی که رمانی جنایی است، درباره تهران حرف میزند و شخصیت اصلیاش تهران است.در رمان دوم فکر میکنم که شخصیت اصلی من اصفهان است.”
کتاب “ماموری به نام پرویز” روزی در پاریس رونمایی شد که ایران و قدرتهای جهانی در لوزان بیانیه تفاهم هستهای را منتشر کردند.
” خیلی خوشحال شدم که این تفاهم انجام گرفت و همین طور خوشحال شدم که کتابم در چنین روزی رونمایی شد. برای این رمان سال ها تحقیق کردم. البته باز برای این رمان جملات اولیه ای داشتم که بر اساس آن پیش رفتم. ماموری به نام پرویز روبروی یه دختر خجالتی ایرانی به او می گوید که سال ها پیش کشته شده است. دختر به خودش می گوید چرا به من می گوید که کشته شده و حالا روبروی من نشسته و با من حرف می زند؟”
نیمی از رمان در پاریس می گذرد و نیم دیگر در تهران. ناهاپتیان می گوید برایش جالب بود که چالش بین ایران و بقیه جهان بر سر مسائل هسته ای را در یک رمان تخیلی جا دهد.
کتاب زمان های کوناگونی را روایت می کند و در واقع بازگشت به گذشته های زیادی در بر دارد که با زمان حال آمیخته می شود.
یکی از شخصیت های کتاب یک زن موسیقی دان ایرانی است که کشف می کند شوهرش دانشمندی هسته ای است و او که حالا در پاریس است خاطرات زیادی را در تهران به یاد می آورد.
” چون سال هاست در ایران زندگی نکرده ام ترسم این بود که نگاه غربی داشته باشم. برای همین سعی کردم شخصیت زنی از داخل ایران هم وجود داشته باشد که نظرش را درباره رابطه ایران و غرب و مساله هسته ای بگوید.”
در دل قصه اشاره ای هم هست به ماجرای اتوبوس نویسندگان که ماموران اطلاعاتی قصد داشتند به ته دره مرگ بفرستند و عجیب این که در این رمان تخیلی یک شخصیت روسی نجات بخش نویسندگان است: “خیلی لحظه سینمایی ای است که من به آن رجوع کردم. این یکی از چیزهایی است که هنگام تحقیق به آن برخوردم، اما باید بگویم که به رغم تحقیقات من، تمام رمان های من کاملاً تخیلی هستند. در قصه من در این جا یک شخصیت روسی وجود دارد که البته در واقعیت وجود خارجی نداشت.”
ناهاپتیان درباره علاقه اش به نوشتن رمان های جنایی- جاسوسی می گوید: “من از این نوع رمان ها زیاد می خوانم و وقتی که زیاد می خوانی، دوست داری خودت هم بنویسی. از طرف دیگر وقتی روزنامه نگار هستی دوست داری زوایای مختلف ایران را هم نشان بدهی. من نمی خواستم فقط زوایای تاریک ایران را نشان بدهم. خیلی از کسانی که رمان های من را خوانده اند گفتند که فکر نمی کردند که ایران کشوری چنین مدرن باشد. تلاش من این بود که شرایط را آن طور که هست نشان بدهم؛ نه بدتر از آن چه هست و نه ایده آل.”
منبع: بیبی سی
http://www.facebook.com/profile.php?id=100003469773380
Posts like this brgeithn up my day. Thanks for taking the time.