دکتر بنفشه کینوش از معدود بانوان ایرانی است که به شکلی تخصصی و تا سطوح عالی تحصیلی درس سیاست را در یکی از دانشگاههای معتبر آمریکا خوانده است.
اما به گفته خودش مهمتر از این درسخواندن در حوزه سیاست، مشق سیاست بود که او در خانوادهاش و از پدربزرگ و پدرش آموخت که هر دوی آنها در زمره کارکنان وزارت خارجه ایران بودند و بحث و فحص سیاسی لحظهای از فضای فکری و ذهنی خانواده آنها دور نمیشد. آشنایی با خانم کینوش به خبری بازمیگشت که از کنفرانس و نشست سخنرانیاش در فضای مجازی خواندم. نشست درمرکز منافع مشترک در سانفرانسیسکو کالیفرنیا که به نوعی مرکز مهمترین رخدادهای فرهنگی نه تنها در شرق که در کل آمریکاست.
وقتی به سخنرانهای قبلی و بعدی این مرکز نظر انداختم( فوکویاما و …) دریافتم با چهرهای سختکوش و پیگیر در حوزه نظریهپردازی سیاست روبرو هستم که علاوه بر تمامی خصوصیتها، بانویی ایرانی است. او در زمینه مسايل منطقه خاورمیانه تحلیلگری قابل و دارای شم و ذهنی روزآمد و تحلیلی نسبت به اتفاقات است. برخی از دیدگاههای او در مقالات مختلفی در گاردین و سیان ان منتشر شده و در کنار آن او کتابی را نیز در زمینه مسايل خاورمیانه و ایران تالیف کرده است که به زودی به زبان انگلیسی از سوی ناشری معتبر منتشر خواهد شد.
پیش از این می دانستم که او مترجم همزمان ۴ ريس جمهور ایران هم بوده است. از هاشمی رفسنجانی تا محمد خاتمی و محمود احمدینژاد و اخیرا آقای روحانی.
همه این مسائل انگیزهای شد تا با او به گفت وگو بنشینیم و از تجربههایش بشنویم. بخش اول این گفت و گو را امروز و بخش دوم را چند روز آینده در همین سایت بخوانید.
*از دوران كودكي و نوجواني خود بگوييد و اينكه تا قبل از ورودبه دوره تحصيلات عالي ،علاقه مند به چه كارهايي بوديد و چه كتاب ها و اثاري را مي خوانديد؟
من در تهران به دنیا آمدم. در خانوادهای که همه آنها درگیر کار سیاست و دولت بودند. این سنت علاقهمندی به سیاست در خانواده ما تقریبا موروثی بود. پدر پدر بزرگم یکی از ماموران ارشد مالیات بودند و پدربزرگهای مادری و پدری من یا به کار سیاست میپرداختند و یا کارمند وزارت خارجه بودند. پدربزرگ مادری من به دلیل علائق مذهبی که داشت چند بار شرایطی را فراهم کرد که بتواند در عراق به ماموریت رفته و از آن سو به عتبات عالیات هم سری بزند و زیارتی بکند و در جوار امامانی باشد که برایش حضور در کنار آنها ارزشی حیاتی داشت. پدرم نیز در وزارت خارجه کار میکردند و به سبب ماموریت خارج از کشوری که برایش پیش میآمد ، من نیز بخش عمده دوران کودکیام را در خارج از ایران و به خصوص در کشورهای انگلیس و آلمان گذراندم. به یاد دارم از سن بسیار پایین تا هشت، نه سالگی که در تهران بودم، پدر بزرگم هر روز مرا به وزارت خارجه میبردند و من با سفرا و شخصیتهایی که به آنجا میآمدند آشنا میشدم.
نام پدربزرگتان چه بود؟
ابراهیم کینوش-که به طنز میگفتند نفر اول وزارتخانه در اصل ایشان است چون سرنخ تمام هزینههای وزارت خارجه و کنترل مالی مخارج در دست ایشان بود که معاون و مدیر مالی وزارت خارجه بودند.به یادم هست که در سن هشت سالگی علاقه زیادی به سیاست خارجی پیدا کردم.
شما که گفته بودید در انگلیس بودید؟
بله من در انگلیس بودم درست همان زمانی که شاه یک گفت وگو با بی بی سی انجام داد که سر و صدای زیادی هم به پا کرد. از همان روزها در ذهنم جوانه زد که در رشتهای کار کنم که بتوانم زبان سیاست را در آن بفهمم و به همین دلیل و برای ارتباط گیری با افراد بیشتری نیازمند بودم که زبان انگلیسیام را حسابی تقویت کنم
زمان انقلاب شما ایران بودید؟
خارج از ایران بودیم ولی بعد شرایطی به وجود آمد که به ایران بیاییم و در همان زمانها هم فشردگی بحثهای سیاسی در منزل پدر بزرگم بیشتر و بیشتر میشد.
نقش خانواده یا پدرتان در نوع نگاه شما به سیاست چگونه بود؟
بسیار تاثیرگذار. من از پدرم آموختم که چگونه به موضوعات و جریانات سیاسی نگاهی بیطرفانه و از بیرون داشته باشم
بعد از انقلاب شرایط زندگی ما در ایران تغییر کرد.
زمان جنگ هم شما در ایران بودید؟
بله و در شروع جنگ من در سنین نوجوانی قرار داشتم یکی از کارهای بزرگ من در آن دوران خواندن کتاب بود و عطشی که به مطالعه و دانستن تاریخ ایران و جهان داشتم. لذا تمام کتبی را که در اختیارم بود بین سن 11 تا 13 سالگی خواندم. تاریخ ایران باستان، تاریخ مشروطیت و زندگینامههای رجل و شخصیتهای بزرگ تاریخ و سیاست از جمله مصدق و امیرکبیر را با شوقی زیاد مطالعه میکردم . کتابی هم درباره زندگی ناپلئون خواندم. در کنار مطالعه کتابها با پدرم و پدربزرگم همیشه به گردش و قدم زدن میرفتیم و در همین قدمزدنها بود که از هر دری و به خصوص اوضاع سیاسی ایران و جهان صحبت میکردیم و ایشان تجربههای خود در حوزه سیاست را برایم بازمیگفتند. شاید اغراق نباشد اگر بگویم که یک بال ذهنیت من خواندن کتابها بودو بال دیگر آن تحلیلهایی که پدرم و پدر بزرگم از اوضاع و احوال برایم میگفتند. از سوی دیگر منزل پدر بزرگ من در منطقه امیریه و در خانوادهای همبسته و بزرگ زندگی میکردیم و من هم بیشتر آنجا بودم که چنین بحث و جدلهایی درآن فراوان بود و عملا زیست بوم ما زیستبومی سیاسی بود و سیاست و گفت وگو درباره آن لحظهآی از آن جمع رخت برنمیبست.
جمع بست و نتیجه شما از خواندن این کتابها چه بود؟
اینکه وقت خودم را صرف سیاست داخلی ایران نکنم چرا که جز سرخوردگی و یاس نتیجهای دیگر نداشت.آنچه درذهن من ماند همانند خط تسبیح مشترکی از تجربههای این افراد بود که سبب شد به سمت سیاست بینالملل کشیده شوم . به همین دلیل وقتی به آمریکا آمدم وارد دانشگاه تافتس شدم که از جمله قدیمی ترین دانشگاههای آمریکا در حوزه سیاست بینالملل است.
بعد از تحصیل به ایران برگشتید؟
خیر. من قبل از رفتن و عزیمت به آمریکا استاد دانشگاه آزاد تهران شدم در رشته مترجمی زبان و ادبیات انگلیسی. پدربزرگم نیز در یکی از همین سالهایی که من در ایران تدریس میکردم فوت کردند. سال ۱۹۹۶ بود و دقیقا یادم میآید که شب قبلش از من خواست که نزدش باشم که من به دلیل گرفتاری تدریس نتوانستم و صبح که خبر فوتشان را شنیدم افسوس خوردم بر آن شبی که از دست دادم و هنوز آن افسوس و حسرت با من است که چرا در آخرین شب زندگی پدربزرگم با او نبودم.
به نظر می رسد با توجه به بافت فرهنگی خانواده بحث ورود دختر به عرصه سیاست چندان محلی از اعراب نداشت اما با اینحال این سوال را میپرسم که در خانواده شما تا چه اندازه به گرايش دختر به حوزه سياست و بين الملل اهميت داده مي شد ، با توجه به اينكه اين باور قديمي وجودداشت كه زن و يا دختر نبايد در سياست دخالت كنند؟
اهمیت به طور مستقیم داده نمی شد ولی در عین حال چنین بحثی هم وجود نداشت که یک دختر نباید در سیاست دخالت کند. من در خانواده ای بزرگ شدم که بیشتر دختر دوست بودند، برخلاف بعضی از خانوادههای ایرانی که پسر دوست بودند. و من همیشه در کنار پدر و پدر بزرگم بودند و و آنها همیشه مشوق من بودند و همچنانکه که گفتم به طور غیرمستقیم فکرم را پرورش دادند.
جذابيت هاي كار سياسي براي يك زن چيست و فكر مي كنيد نگاه يك زن به سياست چه تفاوت هايي با نگاه يك مردبه سياست دارد؟ و آيا اصولا مي توانيم به سياست وجه جنسيتي بدهيم و بگوييم سياست مردانه و سياست زنانه؟
کار سیاسی خیلی جذاب است به خصوص برای من اما اینکه چرا؟ شاید نتوانم دقیق توضیح دهم. شاید یک دلیلش بروز بودن آن باشد و اتفاقات پیاپی و نسبت آن با قدرت که هر فردی علاقهمند است طعم آن را بچشد. اما در کل به گمانم بحث سیاست نباید زنانه و مردانه باشد . سیاست علم اداره قدرت است و در تاریخ بودند زنانی که به ردههای بالای قدرت رسیدند و یا در پشت صحنه و حاکم اصلی خودشان بودند، اگر چه تعدادشان بسیار کم است. گاهی مردها اجازه حضور زنها در عرصه مدیریتی را به راحتی نمیدهند ومن شاید از معدود زنهایی بودم که چنین فرصتی داشتم که آن محیط را لمس کنم و از حرمت و احترام مردها برخوردار شوم. این نکته را از بحثهای سیاسی که می کردم میتوانستم بفهمم. اینکه برای آنها جالب و جذاب است که یک زن بتواند به خوبی بحث و مساپل را تجزیه و تحلیل کند.
در میانه صحبتهایتان اشاره کردید که سیاست زنانه و مردانه ندارد. با این توضیح شما معتقدید که نگاه یک زن به سیاست و قدرت با نگاه یک مرد به همین عرصه تفاوتی ندارند؟
منظور من این نبود . بلکه به عکس معتقدم این دو نوع نگاه تفاوتهای اساسی با هم دارند. به گمان من یکی از دلایل چنین مشکلات بزرگی که جهان را در برگرفته است نبود نگاه زنانه به سیاست است.به دلیل کمبود تعداد زنان در حوزه تصمیم گیری امورات خوب مدیریت نمیشود در حالی که در عرصه خانواده این کار به خوبی اداره میشود.
درباره وجه جنسیتی دادن به سیاست چه نظری دارید؟
در این زمینه پاسخ قانع کننده ای شاید نداشته باشم.چون در این عرصه زن با همان معادلات سیاسی دست و پنجه نرم میکند که مرد دست و پنجه نرم می کند.
در تاریخ ما داریم زنانی را که تا بالاترین عرصه سیاست رشد کردند مثل خانم تاچر؟
بله. اما از خانم تاچر به عنوان بانوی آهنین یاد میشود و در همان ماجرای جزایر فالکند آرژانتین زمانی که خانم تاچر دستور حمله داد خیلی ازمردها می خواستند جنگ نشود. بنا براین از این منظر نمیتوانیم بگوییم که جنس تصمیمگیری زنانه با جنس تصمیم گیری مردانه تفاوت دارد.این به روحیات و شرایطی بستگی دارد که فرد درآن قرار میگیرد و نه جنسیت.
اگر بخواهيم موقعيت ها و فرصت هاي برابري به زن و مرد در عرصه سياست بدهيم ، به نظر شما كداميك موفق تر عمل مي كنند؟
بازهم فکر می کنم مسئله را نباید از زاویه جنسی بررسی کرد. موفقیت زن و مرد بسته شرایط است و هر کسی که سخت کوش تر باشد موفق تر است. اما تجربه خودم را اگر بخواهم در اختیار شما قرار دهم خیلی سخت کار کردم تا به این مرحله برسم و شاید اگر مرد بودم نیازی به این همه تلاش نداشتم و به همین دلیل به سخت کاری عادت کردم و الان که 20 سال در این زمینه کار می کنم فکر میکنم اگر مرد بودم این قدر به خودم فشار نمی آوردم ضمن آنکه خیلی از افرادی که به من کمک کردند تا فعالیتهایم را ادامه بدهم مرد بودند.
چند زن موفق در عرصه سياسي را نام ببريد و دلايل توفيق آنها را بگوييد
زندگینامه سایر زنهای سیاستمدار دنیا را دنبال نکردم تا بدانم که دلایل توفیق انها چه بوده است. ولی از میان زنهایی که میشناسم نانسی پلوسی و هیلاری کلینکتون را خیلی سخت کوش و فعال دیدم که البته توانستند تا مدارج بالای عرصه سیاست خود را برکشانند. در عرصه بینالمللی هم با چند سیاست مدار زن برخورد داشتم که از میان آنها
یکی نخست وزیر نروژ است و دیگری رئیس جمهور قبلی لیتوانی. در مورد نخست وزیر نروژ وقتی سوال کردم که چگونه به این مرحله رسیدند و کارشان را شروع کردند ؟ پاسخ دادند از ابتدا علاقمند به ورود به یک فعالیت در سطح ملی بودم و برای این کار از پایینترین رده سیاسی که ورود به یک حزب بود شروع کردم و ذره ذره به پیش رفتم. وقتی به سیر تطور شخصیت سیاسی ایشان نظر میکردم بر خودم و سرنوشتم افسوس خوردم که در کشور ما چنین مسیری وجود ندارد.
دیگر شخصیت سیاسی رئیس جمهور لیتوانی است که دکتری داشتند و در کانادا تدریس می کردند و علاوه برآن سخنران و خطیبی زبردست و ماهر بودند. همین دو ویژگی سبب شد تا خیلی سریع پلکان سیاست و قدرت را طی کرده و به بالاترین درجه که ریاست جمهوری بود برسند.
بخش دوم این گفت وگو که خانم کینوش در آن از دیدگاههایش درباره چهار رپیس جمهور ایران میگوید تا هفته آینده در همین سایت منتشر خواهد شد.
Abolhassan Mokhtabad, Editor in Chief, Farsi
editor@sensescultural.org
amokhtabad@sensescultural.org
www.sensesculturalfarsi.org
www.sensescultural.org
M PO Box 660606, Sacramento, CA 95866
O 8880 Cal Center Drive, STE 400, Sacramento, CA 95826