حضور سریع زنان در بازار کار که تقریباً با ریاست جمهوری محمد خاتمی افزایش پیدا کرده و بهتدریج شتاب گرفته بود، با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد روندی نزولی به خود گرفت و آمارهای مرکز آمار ایران هم نشان میدهد در دو سالی که حسن روحانی به ریاست جمهوری رسیده است بخش عمده کاهش فعالیت اقتصادی در ایران مربوط به زنان بوده است در حالی که اشتغال مردان بیشتر شده است.
اشتغال زنان در ایران (و خاورمیانه) نظر سازمانهای بینالمللی را نیز به خود جلب کرده است.
بانک جهانی پایین بودن اشتغال زنان را در ایران “نگرانکننده” خوانده است.
گزارش بانک جهانی بیکاری زنان را در ایران ۲۰.۳ درصد و در بین جوانان ۲۴ درصد برآورد کرده و فقط کمی بیش از یک سوم جمعیت کشور را از نظر اقتصادی فعال (۳۶.۷%) میداند.
سازمان بینالمللی کار هم گزارش داده که “زنان جوان بهویژه برای یافتن کار در این مناطق [خاورمیانه و شمال آفریقا] با مشکل روبرو هستند و بیکاری آنها به ۴۵ درصد میرسد.”
در ابتدای سال ۱۳۹۴، علی ربیعی وزیر کار ایران هم اعلام کرد که نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان شده است.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، سهم زنان در فعالیتهای اقتصادی ایران در پاییز ۱۳۹۳ کمتر از سه میلیون و ۷۵۰ هزار نفر بوده، اما سهم مردان بیشتر از ۲۰ میلیون نفر است.
همچنین پنج میلیون و ۲۵۰ هزار نفر از زنان بین ۱۵ تا ۲۹ سال بیکار بودهاند (۳۹ درصد) درحالیکه تعداد بیکاران مرد در همین رده سنی یک میلیون و ۳۴ هزار نفر (حدود ۱۸ درصد) بوده است.
این در حالی است که به گفته وزیر کار، سن زنان سرپرست خانوار در ایران رو به کاهش است.
بر اساس گزارش انجمن اقتصاد آمریکا متوسط درآمد خانوادههایی که سرپرست زن دارند، ۴۳ درصد از خانوارهایی که سرپرست مرد دارند کمتر است و ۷۶ درصد آنها زیر خط فقر هستند.
برخی کارشناسان معتقدند که سرمایهگذاری دولت ایران برای توسعه انسانی به کاهش اشتغال زنان منجر شده چون بیشتر بودجه به بخشهایی از اقتصاد اختصاص یافته که مشاغل مناسبتر برای مردان مثل ساخت و ساز را ایجاد کردهاند و به این ترتیب بخشهایی که مشاغل زنان را تولید میکنند از سرمایهگذاری لازم بی بهره ماندهاند.
در هفته گذشته دو نفر از نمایندگان زن در مجلس ایران به افزایش شمار زنان کارتنخواب در تهران اشاره کردند.
هر دو نماینده، فقر و بیکاری زنان و سرپرست خانوار بودن را از عوامل مهم در بیخانمان شدن زنان عنوان کردند.
زهره طبیبزادهنوری، نماینده مجلس ایران گفت: “سالهای گذشته فقط کارتنخواب مرد داشتیم، اما متأسفانه این روند به حوزه زنان هم کشیده شده و ما در حال حاضر شاهد این پدیده در خیابانها هستیم.”
او مسئله اشتغال زنان را “بسیار مهم” دانست و گفت: “زنان در جامعه ما امکان اشتغال کمتری دارند و معمولاً تحت تکفل پدر یا همسر خود هستند. حال اگر به دلایلی این دو حامی مالی را از دست بدهند و مادر آنها هم به عنوان یک زن سرپرست خانوار قدرت تأمین زندگی فرزندانش را نداشته باشد، این دختر برای تأمین خواستههای خود دچار آسیبهای مختلفی خواهد شد.”
“تمام عواملی که باعث رفتن مردان به سمت اعتیاد میشود، در مورد زنان مضاعف است؛ یعنی اگر بیکاری و فقدان قدرت اقتصادی یکی از عواملی است که باعث میشود مردان به سمت اعتیاد بروند، در مورد زنان نیز فقدان قدرت اقتصادی و عدم استقلال اقتصادی یا تأمین اقتصادی باعث بروز فقر شده و همین امر موجب میشود زنان بهتدریج مسکن خود را از دست بدهند و طبیعی است که چنین فردی بیخانمان شود و به کارتنخوابی رو بیاورد.”
“زن سرپرست خانوار وقتی نتواند زندگی خود را تأمین کند، به بزهکاری کشیده میشود. در واقع، فقر و عدم توانایی مالی این زنان زمینه بروز آسیب و بزه اجتماعی در آنها را افزایش میدهد.”
“این زنان سرپرست خانوار باید برای تأمین زندگی خود کار کنند، اما غالباً هیچ تخصصی ندارند. بنابراین، شانس بهدست آوردن کار برای آنها بسیار کم است. همه اینها عاملی میشود که دچار آسیب اجتماعی، بیخانمانی و کارتنخوابی شوند.”
سال گذشته رضا جاگیری، معاون سازمان خدمات اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران تعداد کارتنخوابهای تهران را “۱۵ هزار نفر” تخمین زد و گفت: “تقریباً ۲ هزار نفر از این کارتنخوابها را زنان تشکیل میدهند.”
او همچنین گفت که در سه سال گذشته سن زنان کارتن خواب کاهش یافته و “به عنوان مثال اگر در سال ۹۰ عمدتاً زنان ۴۵ سال به بالا و سالمند کارتنخواب بودند، در حال حاضر میانگین سنی آنها به ۳۲ سال رسیده است؛ البته دختران بیخانمان هم داریم که عمدتاً معتاد هستند.”
فاطمه آلیا نماینده مجلس ایران میگوید افرادی که در گذشته خانه به دوش نام داشتند و امروز به آنها کارتن خواب گفته می شود، “فاقد امکانات اولیه زندگی” هستند: “نگاه ما این است که اکثر آنها را زنان بد سرپرست تشکیل می دهند.”
“آنها اغلب افرادی هستند که به دلایل متعدد خانواده خود را ترک کرده اند و در سطح شهر پراکنده هستند.”
خانم آلیا هم به این نکته اشاره کرد که “تعداد کثیری از کارتنخوابها را در تهران شهرستانیها تشکیل می دهند که بخش عمده آنها مشکل اعتیاد و قاچاق مواد دارند؛ البته افراد سالم هم بین کارتنخوابها وجود دارد که در شهر سرگردانند.”
خانم طبیب زاده معتقد است که آلودگی اخلاقی دختران جوان در شهرستان ها آنها را به کارتن خوابی در تهران می کشاند: “بسیاری از دخترانی که دچار این آسیبهای اخلاقی میشوند از سوی خانوادههای خود طرد میشوند و چون در شهرهای کوچک خود شناختهشده هستند برای بعضی از خانواده تحمل این مسئله مشکل است.”
“به همین دلیل بسیاری از این دختران از منزل فرار میکنند و به تهران یا سایر شهرهای بزرگ میآیند. این افراد عمدتاً امکانات مالی هم ندارند و نمیتوانند برای خودشان مسکنی فراهم کنند، برای همین بیخانمان شده و به خیابانها کشیده میشوند.”
منبع: بی بی سی