چندين دهه است که اقتصاددانها حقيقت پيغام ملاله را ميدانند: تحصيلات دختران نه تنها يک حق بلکه منظري حقيقي از کل جامعهاي است که دارد قدرتمندتر ميشود. به خاطر مزاياي بسيار سلامت و اقتصاد از جمله رشد ثروت ملي، تحصيلات دختران به عنوان يکي از مهمترين سرمايهگذاريهايي که يک دولت ميتواند انجام دهد ديده ميشود.
و بسياري هم اين سرمايهگذاري را انجام ميدهند. در حقيقت در سطح جهاني، سازمانهاي کمکي دولتي 13 ميليارد دلار در سال به آموزش و پرورش اختصاص ميدهند. و وقتي از گروهي از 44 سازمان کمکي تحصيلي – شامل سازمانهاي دولتي و بنيادهاي خصوصي – سوال شد، بسياري از آنها از «تاثير ملاله» به عنوان نکتهاي که توجه بيسابقه به اين مسئله معطوف کرده و بودجه آنها براي تحصيلات دختران را افزايش داده، ياد ميکنند. اما خيلي از مواقع اين کمکهاي مالي به گوشههايي که بيشتر از همه به آنها نيازمند است نميرسند. بيشتر اين سازمانها قابليت کار کردن در مناطق خشن کشورهايي مثل افغانستان را ندارند و خانوادههايي هم که روي تحصيلات دولتي حساب ميکنند، هنگام شکست خوردن و پايين آمدن دولت در جنگ داخلي نااميد ميشوند.
فاکتورهاي ديگر هم با وجود پول و توجهي که ملاله به مسئله تحصيلات دختران معطوف ميکند، از آموزش آنها جلوگيري ميکنند. در ميان آن نوع ناامني و فقري که در کلمبيا و گوآتمالا به مدت سالها مشاهده کرديم، احتمال اينکه خانوادهها از حرکت و تحصيل دخترانشان جلوگيري کنند بيشتر است. وقتي تندروهايي مثل طالبان در پاکستان به قدرت ميرسند، حتي مدارس را هم بمباران ميکنند تا به کل جلوي تحصيل دختران را بگيرند.
با وجود اينکه داستان ملاله باعث شده دنيا کمي بيشتر دست به عمل بزند، دولتها بايد راه را باز کنند و نقششان را بيشتر کنند و با فراتر رفتن از يک تامينکننده، به رهبران استراتژيک بدل شوند. تنها آن موقع است که ميتوان به دختران و پسراني که در رامنشدنيترين مکانها از جمله سوريه، افغانستان يا نيجريه زندگي ميکنند، کمک کرد.
منبع : بانی فیلم