Senses Cultural: شاید این خاصیت هنر و ادبیات باشد که میتواند در هر دوره و زمانهای آدمی با آن با یک رخداد معاصر همذاتپنداری کند. تابلوی گرنیکایGuernica پابلو پیکاسو، نقاش نامدار اسپانیایی از جمله این آثار است که نگاه و دقیقشدن در آن آموزههای فراوانی را به یاد آدمی میآورد. این تابلو که اندازه واقعی آن (۳ و نیم در ۷ و نیم متر) وجههای غولآسا به آن داده است در آوریل سال ۱۹۳۷ و در خلال جنگ داخلی اسپانیا به تصویر کشیده شد و در همان سال در فرانسه (در دوران تبعید پیکاسو) به نمایش عموم درآمد. مولفههای اصلی این اثر (بعد از اغتشاش و سردرگمی چشمگیری که در اولین نگاه به بیننده دست میدهد) میتواند مرگ، خشونت، بیرحمی، زجر و درماندگی باشد که با استفاده از قالبی سیاه و سفید و به سبک عکسهای خبری در جراید کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
داستان این تابلو برداشتی است که ذهن خلاق پیکاسو از بمباران دهکده گِرنیکا در شمال این کشور توسط بمبافکنهای آلمان نازی در آوریل ۱۹۳۷ تصویر کرده است. توضیحات بیشتر درباره این تابلو را در توصیفی پایین بخوانید:
در مقام تفسیر کاراکترهای موجود در این اثر، پیکاسو گفتهاست: «… اگر شما معانی مشخص به مولفههای نقاشیهای من بدهید، ممکن است کاملاً به حقیقت نزدیک شده باشید، اما به هیچ عنوان به نیت من در جان بخشی به این مولفهها پی نبردهاید. هر حدس، گمان و استنتاجی که شما دارید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کردهام اما به صورت ناخودآگاه و غیرارادی. من نقاشی میکنم برای خودِ نقاشی. من اشیا را برای چیزی که هستند، میکشم…»
تابلوی گرنیکای پیکاسو یکی از معدود نقاشی های ضد جنگ به حساب می آید. پیکاسو خیلی هنرمند سیاسی ای بود در واقع او یک مارکسیستدو آتشه بود. تابلوی گرنیکا به همان سبک آشنای کوبیسم تصویرسازی شده است. تمام المان هایی که به ضورت پراکندهدر این اثر وجود دارندقبلا در کارهای دیگر پیکاسو دیده شده اند. غالب کارهای پیکاسو رنگی است اما تابلوی گرنیکای او سیاه و سفید است.پیکاسواین تابلو را در یک شرایط بحرانی جنگ کشیده است. پیکاسو این اثر را به نیت سینما کشیده است. مجموعه ای از نماهای پراکنده است که باید جز به جز و شات به شات خوانده شود. در واقع او جزییات را جدا جدا کشیده و بعد آن ها را کنار هم گذاشته است.
در کارهای پیکاسو گاو نر نمادی از فرانکواست، فرانکو(فالانژ نام گروه اوست) در واقع حاکم آن شهر(شهر گرانیکا که در اسپانیا واقع است) بوده است که از نازیها میخواهد که به دستور خودش آن شهر را بمباران کنند. چهره ی گاو نر تصویر گرنیکا بیتفاوت است که این نشان دهنده بیتفاوتی فرانکو به عذابی است که درتابلو هم به تصویر کشیده شده است. اسبنماد نجابت، شرافت و آزادی است. در این تابلو همه نمادها نیمرخ هستند و فرشته به سمت چپ است. که منظور از چپ بودن فرشته حرکت به سمت چپ است. لامپی که بالای آن چراغ نفتیگرفته شده است اشاره به فنآوری دارد که این بمباران را ممکن کرد.در دوران مدرن تکنولوژی به جای کمک کردن به انسان علیه او بوده است. تخت بودن این اثر و اینکه عمقی ندارد به واقعیت جهان که به این سمت میرود اشاره دارد. پیکاسو در “دوره گلفام” گرایشی به اصول کلاسیکی نشان داد و محتملا دیدار هایش از ایتالیا این گرایش را تشدید کرد. او طی چند سال مضمون ها و پیکر های کلاسیکی را به روش خود به کار گرفت(1919-1925). به تدریج پیکر های ایستا و سترگ نمای او صورتی غریب و مشوش یافتند و با عناصر تمثیلی(جون ورزه گاو) در آمیختند. دلمشغولی تازه پیکاسوابداع صور خیالی و نمادینی بود که از خصلت بیانی قوی برخوردار باشند. او در آثار این دوره(1934-1945)، از تلفیق خط های منحنی پیچان با شکل های زاویه دار جلوه های مهیج و بیانگر پدید می آورد.درون مایه ی بسیاری از آثارش نوعی درام تخریب بود که در نماد های برگرفته از گاوبازی ارایه میشد. صور تمثیلی پرده گرنیکا نیز از همین نماد های کهن اسپانیایی سزچشمه گرفتند. گرنیکا با اینکه با فاجعه بمباران شهرک گرنیکا در اسپانیا ارتباط دارد، هیچ صحنه ای از واقعه در تابلو بازنمایی نشده است. نوعی شبکه بندی کوبیست در ساختمان تصویر به چشم میخورد. در مرکز ترکیب بندی اسبی شکم دریده را می توان دید که در حفره دهانش علامت شیهه درد مجسم شده، و در سمت چپ، گاوی بی حرکت همچون فاتحی مغرور ایستاده است، نشانه های بیم و درد و مرگ در اینجا وآنجا پراکنده اند.زنی پریشان و بیمناک، همچون پژواک فریادی، از بالا به درون می آید و با چراغی که در دست دارد، صحنه را روشن میکند. حالت غیر طبیعی و متشنج صحنه به واسطه ساختار فضای تصویری بارز تر شده است. مناظر داخل و خارج، پاره های نور و تاریکی، و خط های تیز و منحنی در هم آمیخته اند. این همه بعدی تمثیلی به تصویر می دهد.ولی این پرده، نه توصیفی نمادین از یک رویداد واقعی و مشخص، بلکه افسانه ای تصویری مبتنی بر واقعیت است.