Senses Cultural:بچهها اسبها را اول در اسطبل میبینند. اسبها ردیف و آرام در اتاقکهای اسطبل بیشتر ایستاده و کمتر نشستهاند. ولی اگر از نجابت اسب زیاد شنیدهاید، اینجا همان جا و این لحظه همان لحظهای است که علتش را میفهمید.
خانوادههای کودکان اوتیستیک احتمالاً بیشتر از هر کس دیگری میتوانند دربارهی سختی زندگی، تربیت و آموزش یک کودک اوتیستیک به شما توضیح دهند، پس ساعتهای پیشرو برای آنها – حتی بیشتر از بچهها – لذتبخش است. آرامش اسبها در مواجهه با جمعیت هم در این ملاقات بر حضار تأثیر میگذارد. این آرامش و سکوت و متانت را اگر با هیجان یک سگ در هنگام حضور یک غریبه مقایسه کنید متوجه میزان تأثیر اسب بر کودکان مبتلا به اوتیسم میشویم.
درمان از طریق اسب، راهحلی جدید است. به واقع به تازگی به این موضوع پی بردهایم که چگونه حیوانات و بهخصوص اسب میتوانند به بیماران اوتیستیک کمک کرده تا دمی آرامش را تجربه کنند و به خانوادهها یاری میرسانند تا از پیشرفت درمان فرزندانشان خوشحال و راضی شوند. اولین حضور بچهها و خانوادهها در اسطبل مؤید همین موضوع است؛ اسبها با آرامش و صبوری به بچهها اجازه میدهند تا نزدیکشان شوند، از آن بترسند و یا حتی جیغ بزنند و هیجان خود را بروز دهند. اسبها عکسالعملی ندارند و همین متانت است که نشان از نجابت اسب دارد و یادآور کمکهای بیدریغاش به انسان و در این مورد کودکان مبتلا به اوتیسم.
با اینحال سواری بر اسب مرحلهی مهمتری است. بچهها در یک مانژ سرپوشیده این فرصت را پیدا میکنند تا سوار اسب شوند. اسبها همچنان آنقدر صبور هستند که نابلدی بچهها در سواری را تحمل کنند و همین به تدریج بچهها را آرامتر میکند. با نگاه به چهرهی بچهها میتوان میزان رضایتشان از سواری را دید.
خانم شالباف، مادر امید است. امید که سه ساله بود، پزشکان بیماریاش را تشخیص دادند. امید با تسلط بیشتری که سوار بر اسب میشود، خانم شالباف توضیح میدهد که آنها پیشتر امید را برای سواری بر اسب به چند باشگاه بردهاند. امید حالا به یک باشگاه فوتبال هم میرود، مادرش راضی است: «بچههای دیگر وضعیت امید را درک میکنند و سعی میکنند با او ارتباط برقرار کنند».
مشکل انزوای بچههای اوتیستیک و مشکلشان در برقراری ارتباط با دیگران یکی از مشکلات عمدهی خانوادهها ست. در پارکها، ممکن است بچههای سالم، کودک مبتلا به اوتیسم را اذیت کنند. قطعاً این بچهها هم عمدی ندارند و از میزان آسیبی که به روحیهی این بچهها میزنند بیخبرند، ولی ناآگاهی آنها باعث آسیب دیدن یک بچهی مبتلا به اوتیسم میشود.
باربد اما به محض سوار شدن به اسب فقط اشک میریزد. او را سوار بر اسب چند دور، دور مانژ میچرخانند، ولی او بیآنکه بیقراری کند، همچنان گریه میکند. از اسب که پیاده میشود، کمکم آرام میشود و دیگر گریه نمیکند.
مانژ بزرگتر هم تأثیر زیادی روی باربد ندارد. این بار هم او موقع سواری روی اسب گریه میکند و نگران است. اما خانم مهندس غزاله منتظم ناظر بر کار است و مراقب بچهها. مهندس غزاله منتظم رئیس کمیتهی جانبازان و افراد دارای معلولیت فدراسیون سوارکاری است و همهی تلاشش را بر سر این گذاشته که همه، از سوارکاری لذت ببرند. اما جدا از این، او بیش از دیگران از تأثیر اسب روی مبتلایان به اوتیسم آگاه است:«بچههای مبتلا به اوتیسم با حیوانات و به خصوص اسب ارتباط ویژهای برقرار میکنند، در نتیجه ما میتوانیم به خوبی در روند بهبود و ارتباط اجتماعی و تربیتپذیری این بچهها کمک کنیم. ما افراد زیادی را داشتیم که مبتلا به اوتیسم هستند و الان به شکل حرفهای در باشگاهها کار میکنند».
ولی آنطرفتر و برخلاف باربد، بقیهی بچهها با هیجان منتظر نوبتشان هستند و چشمهایشان از تصور سواری برق میزند. مثل آرش که خانوادهاش زودتر فهمیده بودند که او با حیوانات راحتتر و بهتر ارتباط برقرار میکند. همچنان که با سگ همسایهشان دوست شده و در کنارش آرام است و حالا هم موقع سواری به وضوح لذت میبرد و پیروزمندانه لبخندی بر لب دارد.
دکتر مهدی خلیلی، مدیرعامل مؤسسهی شکرانهی مودت جهانی که این گردش یک روزه را تدارک دیده میگوید: « من چندی پیش، مقالهای در این زمینه خواندم که ارتباط با حیوانات اثر خوبی بر روی ذهن و روان انسان دارد. این مقاله بر اساس تجربهای نوشته شده بود که این فرایند چقدر میتوان بر روی بچههای اوتیستیک مؤثر باشد. در آخرین مقالهای که خواندم دربارهی تجربهی مادری بود که فرزندش رابطهی بسیار خوبی با سگ برقرار کرده بود و سگ باعث شده بود تا بچه احساس آرامش و امنیت کند، در حالی که خود مادر موفق نشده بود تا این احساس را به فرزندش منتقل کند. این بعد روانی انسان که میتواند با حیوانات ارتباط برقرار کند، خیلی اثربخش است و مدتی است که این روش در سراسر دنیا استفاده میشود و استفاده از این روش به تازگی در ایران هم شروع شده».
بهتبع همین تجربیات است که طاهره شفیعی منفرد به فکر افتاد تا بچهها را به سوارکاری ببرد. او دربارهی برنامهی امروز میگوید: « برنامهی امروز هم بیشتر تجربه کردن روش جدید درمانی بود که ما با کمک و همکاری خیّر عزیز، آقای هژبر برنامهریزی کردیم. آقای هژبر باشگاه و اسبهایشان را به پیشنهاد شخصی برای این تجربه در اختیار ما گذاشتند تا نقش آرامشبخش اسب در کودکان مبتلا به اوتیسم را از نزدیک تجربه کنیم».
بعد از ظهر است و بچهها راضی از یک روز پرهیجان. خانوادهها هم خوشحال از خوشحالی و رضایت بچهها. حالا موقع رفتن به خانه است و وداع با باشگاه سوارکاری آقای هژبر که امروز همراه مؤسسهی شکرانهی مودت جهانی بود و باشگاه، اسبها و مربیاناش را در اختیار بچهها گذاشت.
این اتفاق باز هم خواهد افتاد؟ طاهره شفیعی منفرد میگوید: «ما در تلاش هستیم تا هم با خیّرینی که قصد دارند در این امر به ما کمک کنند تماس بگیریم تا این روش در برنامههای آموزشی کودکان اوتیستیک قرار بگیرد. چون این روش امروزه و در سطح جهان به عنوان یک روش درمانی مؤثر مورد استفاده قرار میگیرد».
عکسهای بیشتر را در سایت انگلیسی Senses Cultural ببینید.