خشونت خانگي الگوي رفتاري است كه افراد با استفاده از اجبار و اعمال زور از طريق ابزارهاي منفي رفتاري چون ترساندن، ارعاب و تهديد و ابراز خشم و ضرب و شتم فيزيكي به صورت خفيف يا شديد عليه يكي از اعضاي خانواده انجام ميدهد.
خشونت خانگي براي هر فردي ميتواند اتفاق بيافتد بدون در نظر گرفتن جنسيت، نژاد، قوميت، گرايش جنسي، درامد و يا عوامل ديگر . زنان و مردان ميتوانند در معرض خشونت خانگي قرار بگيرند. بنا بر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد از قربانیان زنان و ۱۰ درصد مردان هستند . در این گزارشها آمده است زنان و کودکان از تاثیر منفی خشونت خانگی در امان نیستند و خشونت خانگی در میان تمام طبقات اجتماعی، گروههای سنی، نژادی، جنسی و حتی به رغم معلولیت رخ میدهد .
دلايل خاصي براي بروز خشونت خانگي وجود ندارد. در واقع زنان و مردان قرباني خشونتهاي خانگي ميشوند بدون علت خاصي. بر اساس گزارش سايت ( Safe Horizon) كه يكي از برزرگترين مراكز براي حمايت و سرويسدهي به افراد در معرض خشونت خانگي در آمريكاست. بيش از ٦٠ درصد خشونتهاي خانگي در خانه و بين ساعات ٦ صبح تا ٦ غروب اتفاق ميافتد.
علیرغم اين كه عوامل متعددي در بروز رفتار خشونتآميز خانگي وجود دارد اما وزارت مسكن و شهرسازي آمريكا نداشتن سرپناه را سومين علت بروز خشونت خانگي گزارش كرده است و عنوان كرده است كه در حدود يك سوم از افراد بيخانمان از سرويسها پناهگاهها در شهر نيويورك استفاده ميكنند كه به دليل عدم داشتن سر پناه خشونت هاي خانگي در انها گزارش شده بوده است. به گزارش (State Horizon) اغلب زنان بين سنين ١٨ تا ٣٤ سالگي در معرض خشونت خانگي هستند. بيش از٤ ميليون زن ضرب و شتم و تجاوز فيزيكي را تجربه كردهاند. از هر ٣ زن كه در معرض خشونت خانگي قرار دارند ١ زن اقدام به خودكشي ميكنند.
خشونت هميشه جسمی نیست که آثار فیزیکی و قابل مشاهده از خود به جا بگذارد، خشونت در بسیاری از موارد به صورتهای روحی و روانی و جنسی اعمال میشود و با شیوههای مختلفی چون توهین، تهدید، دشنام، محرومیت، قهر، تهمت، رفتار آمرانه و تحقير و سرزنش و موارد مختلف دیگر همراه است و اغلب قربانيان خشونت خانگي دچار مشكلات روحي چون افسردگي، اختلال خواب، استرس و پريشاني، اضطراب هستند و به علت عوارض روانی و جسمی و روان تني بيماريهاي قلبي و دستگاه گوارشي را نيز تجربه ميكنند. قربانيان خشونت خانگي به دليل فشارهاي روحي و كاهش اعتماد به نفس از حضور در اجتماع اجتنباب ميكنند و انزوا را پيش ميگيرند و گاهی به خودکشی افراد تحت خشونت خانگی منجر میشود .
خشونت خانگی معمولا درمحيط خارج از خانه بروز داده نميشود و پديدهاي پنهان است و در ساختار خانواده بين اعضاي خانواده، توسط شوهر، پدر، برادر یا سایر اقوام و نزدیکان، بر علیه اعضای خانواده در محیط خانواده به وقوع میپیوندد. در بسیاری از جوامع سنتي از جمله كشورهاي آسياي شرقي قربانيان به خشونت خانگي به دلایلی از جمله شرم، آبرو و ترس از مجازات سخت از بیان آن خودداری کرده و سکوت را ترجيح ميدهند. تعداد کمی از زنان درباره رفتار خشونتآمیزی که در مورد آنها چه در عرصه خانواده و چه در اجتماع صورت گرفته است صحبت میکنند. شرايط اجتماعي جوامع مختلف نقش بسيار زيادي در بروز و يا سكوت مسايل مربوط به خشونت خانگي را دارد. در جوامع دیگری برای خشونت خانگی در شرایط زندگی مشترک خارج از ازدواج قوانین و مقررات کنترل کننده وجود دارد . نقش فرهنگ بر تایید و تشویق و یا کنترل خشونت خانگی دارای اهمیت است و نقش قانون نیز تعیین کننده است. هر چند که رفتارقربانیان خشونت نیز در تدارم خشونت تاثیر دارد. چنانچه در كشور امريكا و ساير كشور هاي پيشرفته مراكزي براي حمايت از افراد در معرض خشونت وجود دارد.
سازمان بهداشت جهانی نیز انواع خشونت را بر اساس دوره های زندگی به صورت زیر تقسیمبندی کرده است:
دوران پیش از تولد:
سقط جنین به دلیل جنسیت؛ تحت تأثیر تلاش برای از بردن جنین در طول دوران بارداری.
دوران نوزادی:
نوزادان دختر مورد سوءاستفاده فیزیکی، جنسی و روانی.
دوران کودکی:
ازدواج کودکان، ختنه دختران، سوءاستفاده فیزیکی، جنسی و روانی، تجاوز محارم، تن فروشی کودکان
دوران نوجوانی و جوانی:
دوران نوجوانی و جوانی:خشونت در قرارهای عشقی و عشقبازی ( بعنوان مثال پاشیدن اسید و تجاوز)؛ رابطه جنسی با زورگیری اقتصادی (بعنوان مثال دختران محصلی که بخاطر مخارج مدرسه با مردانی همسن پدرشان رابطه جنسی دارند)؛ تجاوز محارم؛ سؤاستفادههای جنسی در محل کار، تجاوز، تهدیدهای جنسی، اجبار در تن فروشی و ویدیو های پورنو، قاچاق زنان، شراکت در اعمال خشونت، تجاوز همسر، سوءاستفاده مالی و قتل، شرکت در قتل، سوءاستفاده روحی-روانی، سوءاستفاده از زنانی که نقص عضو دارند، اجبار به بارداری.
دوران میانسالی:
خشونت خانوادگي در افراد معتاد بيشتر از ساير افراد مي باشد افراد معتاد بدليل مصرف مواد مخدر و پايين بودن اعتماد به نفس و احساس تحت كنترل بودن بيشترين خشونت را نسبت به اعضاي خانواده خود نشان ميدهند و كنترلي در خشم خود ندارند. مسايل و مشكلات اقتصادي و شرايط روحي افراد و شرايط و محيط زندگي افراد و الگوهاي رفتاري خانواده نقش بسزايي در الگوپذيري از رفتارهاي خشن دارد.
اجبار به خودکشی یا قتل بیوه ها به دلایل اقتصادی، رابطه جنسی با سوءاستفاده جنسی و روانی. به کوشش پرداخته ایم . کنترل و توقف خشونت خانگی در گرو بسیج اجتماعی و یاری تک تک ماست .
مریم جباری
دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی سانفرانسیسکو