منیژه بهزیز و کیواندخت ثابت از تلاشهای یکدههای گفتند
SensesCultural:برخی سازمانها و نهادهایی که کارهای عامالمنفعه انجام میدهند، تنها در صورتی میتوانند در کار خود توفیق داشته باشند که افرادی عاشق و علاقهمند به هدف و کار مورد نظر در آن فعال باشند. افرادی که از وقت و انرژی و توان خود هزینه میکنند تا لبخند رضایتی را بر لبان پدران و مادران خودشان یا دوستان و همشهریانشان بنشانند. منیژه بهزیز و کیواندخت ثابت دو بانوی نیکوکار از جمله این افرادند که انجمن مهر ساکرامنتو با تلاشهای آنها روز به روز رونق و انرژی افزونتری به خود میگیرد.
همچنانکه به نظر میرسد دیگر اعضای هیات مدیره و یا مدیریت پیترا گای و مدیریت فیمس کباب نیز چنیناند. همه قلبا احساس میکنند که کاری مفید انجام میدهند.کاری که مصداق این بیت مولانا جلالالدین بلخی است که:
خدمتی میکن برای کردگار
با قبول و رد خلقانت چه کار
با این دو بانوی علاقهمند و عاشق خدمترسانی به خردمندان و بازنشستگان گفت وگویی کردهایم و از آنها درباره مسایل و مشکلات و خاطرات تلخ و شیرینشان از روزهای نخست آغاز به کار این سازمان تا سالها و روزهای اخیر پرسیدیم که از نظر شما گرامیان سایت SensesCultural میگذرد.
از چگونگی آغاز به کار انجمن مهر بگویید؟
کیواندخت ثابت: به گمانم سال ۲۰۰۵ بود که جمعی از دوستان دور هم جمع شده بودیم. آن زمان شورای فرهنگی ایرانیان فعالیتهایی در طول سال انجام میداد اما هیچ برنامهای نبود که پدر و مادرها بتوانند از آن استفاده کنند و یا در جایی دور هم بنشیند و گپ و گفتی داشته باشند. یکی از دوستان این ایده را مطرح کرد که چه خوب است برای پدران و مادرانمان یک فضا و مکانی ایجاد کنیم که آنها بتوانند اوقات بیکاری خود را در آنجا بگذرانند.
منیژه بهزیز: این ایده در ذهن ما بود. چون به دلیل مشکلات زبانی که برخی از پدر و مادرهاو بازنشستگان داشتند و نیز تفاوت فرهنگی، امکان حضورشان در انجمنهاو یا نهادهای غیرفارسی زبان خیلی کم بود. یک سال بعد( ۲۰۰۶) کارهای اداری را به همراه آقا و خانم صنعتکار، خانم ثابت و خانم عطایی و دکتر معظم و آقای بهزیز انجام دادیم و به شکل رسمی به ثبتش رساندیم.
از نظر تهیه مکانی برای این کار چه فکری کرده بودید؟
بهزیز:با مسئولان کتابخانهای در ساکرامنتو( کتابخانه واقع در خیابان Fair Oak) صحبت کردیم و از آنها خواستیم که فضایی را به ما بدهند که آنها لطف کردند و اتاق نشستهای کتابخانه را به رایگان در اختیار ما گذاشتند.
علاوه بر غذا برنامههای دیگری هم داشتید؟
ثابت: برنامههای اولیه این بود که یک سری اطلاعات عمومی درباره مسایل بهداشتی و پزشکی ویژه سالخوردگان به آنها بدهیم که برای آنها جالب هم بود. یا از برخی از دوستان که طبع هنری داشتند و با موسیقی و سازی آشنا بودند میخواستیم به اجرای قطعهای یا خواندن ترانهای بپردازند که تنوعی هم به برنامه داده باشیم. مدتی که گذشت فضا به سمتی سوق پیدا کرد که از میان همان جمع عدهای حامی کار شدند و به مرور دیگرانی هم به جمع پیوستند و کار جدی تر شد.
مدیران پیتزاگای(آقایان رضا کلانتری و شاهپورنژاد) هم همان زمانها پیشنهاد دادند که از سالنشان استفاده کنید؟
بهزیز:بله. ایشان لطف کردند و در کنار آنها آقای بابایی، مالک فیمس کباب، نیز تقبل کردند با تخفیف غذای هر برنامه را آماده و ارائه کنند.
از آن زمان تا به امروز ما هر هفته نشست داریم و هیات مدیره جمع میشود برای برنامه ریزی که یک هفته در میان روزهای سهشنبه نشستهای ما با مراسم عمومیمان همزمان میشود که البته ما یک دو ساعتی زودتر به این مکان میآییم تا مقدمات کار را فراهم کنیم.
در جلسات هیات مدیره چه کارهایی صورت میدهید؟
بهزیز: همچنان که می دانید اگر چه هدف اصلی این برنامه و گردهمایی دو هفته یکبار، دیدو بازدید و گپ و گفت بازنشستگان با هم است،اما ما به این صرافت افتادیم که چه خوب است در کنار آن برخی برنامههای آموزشی یا تفریحی نیز تدارک دیده شود. در این جلسات برنامه یک ساله سازمان چیده میشود. ما میدانیم که در یک سال هر سه شنبه چه برنامهای داریم و منوی غذای ما مشخص است و میتینگهای بعدی که داریم نیز سعی میکنیم حداقل موضوعات آنها نیز برای چند هفته یا چند ماه بعد مشخص باشد. اگر کسی برای سخنرانی میآید از دو تا سه ماه قبل ما باید بدانیم. برای نمونه همین برنامهآی که خانم تاتا(طاهره) منفرد به عنوان مدیر Senses Cultural برای کارهای خوبی که در زمینه اوتیسم کردند، برنامه ریزیاش از چند ماه قبل صورت گرفته بود که ما از ایشان خواستیم به این مجموعه بیایند و از فعالیتهای خود و سازمانشان بگویند.
گزارش مدیر SensesCultural از فعالیتهای خیریهای زنان در انجمن مهر ساکرامنتو
چون بخشی از وظیفه ما در این انجمن این است که فعالیتهایی که زنان و مردان موفق این منطقه یا شهر انجام میدهند برای سالخوردگان و نیز کسانی دیگر که به این جمع میآیند انعکاس یابد وآنها بدانند که در اطرافشان چه کارهایی صورت میگیرد.
ثابت: در کنار آن ما برنامههای ویژه هم داریم که تصمیم به برنامه ریزی و چگونگی برگزاری آن و طراحی یک جدول خوب و کیفی برای آن نیز در همین جلسات گرفته میشود. مثل برنامههای فرهنگی یلدا و یا نوروز یا مهرگان یا روز مادر و روز پدربزرگ ها و مادربزرگها یا کریسمس و برخی اعیاد و مناسبتهایی که در آمریکا رایج است مثل روز شکرگزاری یا روز استقلال آمریکا( چهارم جولای).
برای این برنامههایی که برگزار میکنید جلسه حمایت مالی هم تشکیل میدهید؟
بهزیز: بله. جلسه حمایت و جذب کمک مالی یا(fundraising) اوایل اکتبر هر سال برگزار می شود که در آن افراد و نهادها کمکهایی انجام میدهند که هزینههای طول سال تامین شود. البته بیشترین هزینه ما وعده غدای گرم است که هر وعده آن ۱۳ دلار( با تخفیفی که فیمس کباب میدهد)است که ده دلار آن را ما از خود فرد میگیریم و ۳ دلارآن را انجمن مهر میپردازد. ضمن آنکه میوه و شیرینی وچای و دستمال و برخی موارد دیگر هم هست که سبب میشود تا ما کمی دست به عصا راه برویم چنانکه در برخی مواقع با کسری بودجه هم روبرو میشویم.
برنامههای شما محدود به همین مکان هست یا اینکه برنامههای خارج از سالن پیتزاگای هم دارید؟
ثابت: از جمله برنامههای متفرقه ما سفرهای یک روزه هست که برای نمونه چند سال پیش که لوح کوروش کبیر را به سانفرانسیسکو آورده بودند، ما دو اتوبوس تهیه کردیم و افراد را بردیم به آنجا و یا پیک نیک گذاشتیم که برخی روزهایی که هوا بهاری و دلپذیر هست بتوانند از طبیعت هم بهره ببرند.
والدین شما در این شهر زندگی میکنند؟
ثابت: پدر و مادرم در شهر ساکرامنتو زندگی می کنند و حقیقتا از زمانی که این سازمان به راه افتاد با آمدن به این برنامههای سازمان مهر دوستان جدیدی پیدا کردند و خودشان نیز جدای از روزهای سه شنبه با هم برنامه تنظیم میکنند که بیرون بروند و به همدیگر کمک کنند.
بهزیز: اتفاقا یکی از دلایلی که به فکر ایجاد چنین برنامهای افتادیم نمونه مشابه آن در سن حوزه بود. مادرم جایی می رفتند در سن حوزه که دنیایش با حضور در آن برنامه عوض شد. من وقتی چنین تغییر مثبتی را در مادرم دیدم به خودم قول دادم که آن را در شهر ساکرامنتو ایجاد کنم.
چه بازتابهایی از سالخوردگان و بازنشستگان درباره برنامههای سازمان مهر گرفتهاید؟
بهزیز:به یاد دارم در یکی از روزها خانمی که الان در قید حیات نیستند، بعد از برگزاری یکی از مراسمها دست من را گرفتند و گفتند که من بعد از این همه که در این شهر زندگی کردم تازه دوستمانم را پیدا کردم.
ثابت:هر جلسه ای که با این دوستان جمع می شویم یک دنیا خاطراه است خاطره خوب آن است که هر سه شنبه آنها را میبینیم که با چه شوق و شوری با همدیگر به گپ و گفت مینشینند و و البته خاطرات بد هم داریم که یک روز ناگهان متوجه میشویم که پیری و خردمندی دیگر از جمع ما رفته و دل به دیار باقی داده است.
بهزیز:جالب این که برخی از این دوستیها به زندگی مشترک و ازدواج هم انجامیده است که ما داشتیم افراد بالای ۶۰ و هفتاد را که با هم آشنا شدند و وقتی دیدند که تفاهم دارند رفتند زیر یک سقف و اتفاقا زندگی خوبی هم دارند. چند نفر هم با هم دوست شدند که امیدواریم در آینده کارشان به ازدواج بکشد. چون تنهایی در این سن بسیار سخت است. به خصوص که فرزندان و نوهها به دلیل زندگی ماشینی و کار و گرفتاری هایی که دارند فرصت همراهی و گپ و گفت کمتری با پدر و مادرها را دارند.
آیا این اشتیاق وجود دارد که برنامه آنها هفتگی شود؟
ثابت:قطعا. ما اگر مشکل جا نداشتیم این کار را می کردیم ولی امکانات ما اندک است و به قول معروف دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. یکی از آرزوهای من و خانم بهزیز ودیگر عزیزان هیات مدیره انجمن مهر این است که روزی را شاهد ومکانی در اختیار داشته باشیم که هر زمانی که یک فرد بازنشسته اراده کند بتواند بیاید در آن فضا بنشیند و هوایی تازه کند.