تازه‌های احساسات فرهنگی






آخرين اخبار و رويداد‌ها




فیلم مستند نامزد جایزه اسکار درباره یک بانوی فعال مدنی آمریکا

SensesCultural: ساخت برخی فیلم‌ها و نیز انرژی و وقتی که برای‌آنها گذاشته می‌شود حیرت هر کسی را بر می‌انگیزد، به خصوص که این فیلم اثری مستند باشد و کارگردان برای ساخت آن صدها ساعت آلبوم موسیقی و صوتی و سند و مدرک را زیر و رو کرده است.
این فیلم را  لیز گاربوس، فیلمساز نامزد جایزه اسکار برای مستند بلند “چه شد، خانم سیمون؟” ساخته که یکی از مستندسازان مطرح امروز آمریکا به شمار می رود.

فیلم “چه شد، خانم سیمون؟”دومین نامزدی اسکار خانم گاربوس به شمار می رود که پیش از این هم در سال ۱۹۹۸برای مستند “مزرعه: آنگولا – ایالات متحد” به نامزدی این جوایز رسید.

او هم چنین دو مستند موفق دیگر به نام های “بابی فیشر، علیه دنیا” – درباره شطرنج بازی که ناگهان از نظرها ناپدید شد – و”لاو؛ مریلین” – درباره گوشه هایی از زندگی و مرگ رازآلود مریلین مونرو- ساخته است.

فیلم “چه شد، خانم سیمون؟”- از محصولات شبکه سینمای خانگی “نت فیلیکس” است.

فیلم، کند و کاوی است در زندگی نینا سیمون، موسیقیدان، خواننده و آهنگساز برجسته و فعال سیاسی جنبش های حقوق مدنی سیاهان که خوانندگان دیگری از آرتا فرنکلین تا نورا جونز هنرخود را تاثیرگرفته از او می دانند.

تازه ترین فیلم لیز گاربوس به نام “چیزی برای گفتن نمانده – قصه گلوریا وندربیلت و آندرسون کوپر” روز ۲۳ ژانویه در جشنواره ساندنس به نمایش درآمد

خانم گاربوس برای ساختن فیلم “چه شد، خانم سیمون؟” از بخش هایی از بیش از ۱۰۰ ساعت نوارهای صوتی هرگز شنیده نشده، از جمله صدای قسمت هایی از دفتر خاطرات نینا سیمون، فیلم هایی از کنسرت های منحصر بفرد او و آرشیوهای مختلف خبری شامل گفتگوها و مصاحبه هایی با این خواننده استفاده کرده است.

عنوان فیلم از مصاحبه ای که “مایا آنجلو” شاعر و روزنامه نگار درسال ۱۹۷۰ با نینا سیمون انجام داده برگرفته شده که در آن، او به رابطه پرتلاطم نینا سیمون با وطنش، ایالات متحده آمریکا، اشاره می کند: “خانم سیمون، میلیون ها نفر تو را دوست دارند، حتی می پرستند. اما راستی چه شد؟ خانم سیمون؟”

شخصیتی پیچیده

نینا سیمون که نام اصلی او یونیس وایمون بود و بعدها لقب “پیشوای موسیقی سول” هم به او داده شد، خواننده ای است که حتی کسانی که هرگز شاهد دوران شهرت و محبوبیت او نبوده اند، ترانه ها و صدای پرشور و احساس او را می شناسند.

صدایی خش دار و متفاوت که حزن غریبی در آن موج می زد. همین صدا، وقتی با نوای پیانوی او در هم می آمیخت، نغمه ای اثرگذار و اسطوره ای به جای می گذاشت.

لیز گاربوس می گوید هنگام ساختن فیلم “چه شد، خانم سیمون؟” به دنبال جزئیاتی از زندگی نینا سیمون بوده است که درطول سال ها از نظرها دور مانده یا اصلا به آن توجهی نشده است.

خانم گاربوس می گوید: “وقتی کارم را شروع کردم، نینا سیمون را فقط از موسیقی اش می شناختم اما از شخصیت و حالات او کوچکترین چیزی نمی دانستم. دختربچه ای که درحقیقت در کلیسا بزرگ شده و مادرش، هم کشیش کلیساست و هم خدمتکار خانه های سفیدپوستان.”

“اما اهل محل خیلی زود متوجه استعداد شگفت آور او که از ۴ سالگی شروع به نواختن پیانو کرده بود می شوند و اهالی شهر کوچک، از سیاه و سفید دست به دست هم می دهند و پولی جمع می کنند تا نینا سیمون را برای تحصیل به یک مدرسه موسیقی کلاسیک بفرستند. البته این همزمان با دوران جیم کرو در ایالت کارولینای شمالی است. دورانی که مجموعه ای از قوانین به شدت ضد سیاهپوستی در شهرهای جنوبی آمریکا وضع شده بود.”

لیز گاربوس می گوید: “اصلا نمی دانستم که نینا سیمون در همان زمان، مدت زیادی تحت نظر یک معلم موسیقی مهاجر انگلیسی به نام موریل مازانویچ- در شهر محل زندگیش پیانو تمرین می کرده و نمی دانستم که تحصیلاتش را در مدرسه موسیقی “جولیارد” در نیویورک ادامه داده است.”

خانم گاربوس می گوید وقتی متوجه می شوید نینا سیمون در چه شرایطی رشد و نمو کرده و چگونه با موسیقی آشنا شده، بهتر می توانید شخصیت او را تجزیه و تحلیل کنید: “وقتی به موسیقی نینا سیمون گوش می دهید، متوجه می شوید با چه ظرافتی موسیقی “جاز” استاندارد را با “کانترپوینت” های موسیقی کلاسیک و “بلوز” ادغام می کند. استعداد شگفت انگیز و کارورزی، در تک تک قطعات موسیقی او به چشم می خورد.”

لیزگاربوس می گوید نینا سیمون وقتی از خودش حرف می زند انگار موجودی است که بین کلیدهای سیاه و سفید یک پیانو متولد شده است: ” من در پژوهش هایم در فیلم به این نتیجه رسیدم که او هرچند دخترکی با استعداد، مورد توجه و عزیز همگان بوده اما درحقیقت هنوز هم به “آن سوی پرچین” تعلق داشته است. این استعداد نمی توانست جلودار احساسات نژادپرستانه اطرافیان و همشهری هایش باشد و در نتیجه در ۱۲ سالگی ضمن اجرای یک کنسرت موسیقی کلاسیک وقتی از پدرو مادر او خواسته شد که در قسمت عقب سالن که جای سیاهپوستان است بنشینند، او از نواختن پیانو خودداری کرد.”

خانم گاربوس می گوید: “من فکر می کنم نینا سیمون از همان زمان در ضدیت با همه چیز زندگی می کرده است. در شرایطی این ضدیت گاه به شدت خطرناک بود.”

در فیلم می بینیم که با تمام شدن اعانه ای که برای ادامه تحصیل موسیقی یونیس (نینا سیمون) از طرف اهل محل جمع آوری شده، او می کوشد تا در انستیتوی موسیقی کورتیس نام نویسی کند که دراین صورت هزینه تحصیلی او را مدرسه می پرداخت.

اما کورتیس به روایت فیلم، به خاطر سیاهپوست بودن، ازقبول او خودداری می کند. مسئله ای که نقطه عطفی در زندگی نینا سیمون و در فیلم خانم گاربوس محسوب می شود. لحظه ای که بزرگترین آرزوی یونیس ۱۹ ساله که می خواست اولین کنسرت-پیانیست زن سیاهپوست باشد برای همیشه به باد رفت.

در همین زمان نینا سیمون ناچار در یکی از بارهای آتلانتیک سیتی به نواختن پیانو می پردازد تا مخارج زندگی خود و خانواده اش را که به خاطر او به نیویورک نقل مکان کرده اند تامین کند.

او که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده و موسیقی کلیسایی اجرا کرده بود، نواختن موسیقی به قول مادرش “شیطانی”، آن هم در محل مشروب خواری برای سرگرمی دیگران را خجالت آور می‌پنداشت و برای همین هم نامش را عوض کرد تا مادرش از این موضوع باخبر نشود.

بخشی از دردناک ترین قسمت های فیلم “چه شد، خانم سیمون؟” لحظاتی است که لیزا سیمون کلی، دختر بزرگسال نینا سیمون، به دوران سخت کودکی خود و زمانی که مورد بدررفتاری های مادر قرار داشته نگاه می کند.

خانم گاربوس در این مورد می گوید: “من فکر می کنم لیزا خیلی کوشید که حقایق را در ارتباط با مادرش روشن کند. کاری که به نظرمن برای هر آدمی خیلی دشوار است. دلیلش هم این است که شایعات زیادی در این مورد وجود داشته و دارد. نینا سیمون در کل، زندگی دردناکی داشته است.”

خانم گاربوس در فیلم با تعداد محدودی از دوستان و نزدیکان نینا سیمون از جمله شوهر و مدیربرنامه های سابق او – اندرو استراود- که در فیلم، نینا سیمون را “زنی مشکل” می خواند گفتگو کرده است. این مسئله مورد اعتراض برخی از منتقدان از جمله نشریات حامی حقوق زنان سیاهپوست درآمریکا قرار گرفت.

خانم گاربوس در همان زمان در پاسخ به این اعتراضات در مصاحبه ای در”ان پی آر” (رادیوی ملی آمریکا) گفته بود: “این فیلم درباره نینا سیمونی است که من شناختم.”

خانم گاربوس می گوید به نظر او نینا سیمون همیشه با مشکلات زیادی در زندگی خصوصی اش روبه رو بوده است: “من فکر می کنم او در حدود ۲۰ یا ۳۰ سالگی از یک بیماری روانی شناخته نشده رنج می برد. ازدواجش با بدرفتاری های شوهر همراه است و خودش هم بددهان است. در همین دوران با وجود آنکه همه وجودش در هنرش خلاصه می شود اما به خاطر بی پروایی بیش از اندازه در فعالیت های سیاسی، درگیر مشکلات حرفه ای شده است. اینها همان مسائلی است که لیزا (دختر نینا سیمون) برای روشن ساختن آن با چالش های زیادی روبه رو بوده است. اما امروز به گمان من لیزا خوشحال است که قصه مادرش برای همیشه آن طور که می بایست گفته شده و دوباره لازم به تصیحح آن نیست.”

یکی از مهم ترین مسائلی که در فیلم لیز گاربوس به نمایش گذاشته شده، بهای گزافی است که خانم سیمون به خاطر فعالیت هایش در جنبش های آزادیخواهانه سیاهان آمریکا پرداخت: “من فکر نمی کنم مردم درک درستی از این مسئله داشته باشند. اینکه او چقدر با دیگر هنرمندان سیاهپوست همدوره خودش تفاوت داشت. هنرمندانی چون هری بلافونته و آرتا فرانکلین که توانسته بودند هم در این جنبش ها شرکت کنند و هم از منافع حرفه ای خودشان حفاظت کنند. این کاری بود که هرگز از عهده نینا سیمون برنمی آمد.”

می سی سی پی لعنتی

نینا سیمون نخستین بار درسال ۱۹۶۳ و پس از بمب‌گذاری درکلیسایی در بیرمینگهام خودش را با جنبش های مدنی سیاهان همصدا یافت. در۲۰ دقیقه کوتاه یکی از مهم ترین ترانه های انقلابی خود به نام “می سی سی پی لعنتی” را نوشت و گذاشت تا همه خشم و عصبانیت، اندوه، عجز و درماندگی اش از این طریق بیرون بریزد.

با پیشرفت های سریع حرفه ای در مدت زمانی کوتاه، نینا سیمون برخی از مهم ترین سرودهای جنبش حقوق مدنی سیاهان را ساخت، مدرسه هنر و ادبیات سیاهان را پایه گذاری کرد و خود را درجمع روشنفکران تندرویی چون لنگستون هیوز، لورین هانسبری، جیمز بالدوین و میریام ماکیبا یافت: “شاید هم در همین مقطع از زمان است که نینا سیمون در مسیرسیاسی اش به نوعی بنیادگرایی می رسد.”

دربخش های پایانی فیلم، نینا سیمون که معتقد بود صنعت موسیقی آمریکا او را به خاطر روش های سیاسی اش تنبیه کرده است در مصاحبه ای با نشریه ابانی در سال ۱۹۹۰ در پاسخ به این سئوال که آیا از همراه شدن با جنبش های مدنی متاسف است می گوید هیچ گونه تاسفی ندارد: “اگر می توانستم همان کارها را دوباره انجام می دادم. اما تنها تاسفم این است که موسیقی آن دوران من هیچ ربطی به موسیقی امروز جهان ندارد.”

اما شنیدن موسیقی نینا سیمون در طول مستند ۱۰۱ دقیقه ای لیزگاربوس به ما نشان می دهد که این موسیقی، امروز از همیشه مربوط تر و مطرح تر است. آثار ضبط شده نینا سیمون که در سال ۲۰۰۳ درگذشت امروز، هنوز هم در فهرست پرفروش های موسیقی آمریکاست.

تاريخ: ۱۳۹۴/۱۱/۱۱
كليد‌واژه‌ها: اسکار 2015 | فیلمسازان زن آمریکا | لیزگاربوس
Facebooktwitterredditpinterestlinkedinmail


نظر شما:
نام و نام‌خانوادگی:* رايانامه:* تارنما: