SensesCultural: هر کسی که عنوان این فیلم را بخواند گمان میکند با یک برنامه یا فیلم ضد ایران مواجه است اما کارگردان و تهیه کننده این اثر سعی کرده از شگردی استفاده کند که به آن تبلغی معکوس میگویند. شگردی که سبب شد که نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر این فیلم را به اشتراک بگذارند. همان فیلمی که بنجامین فرانسوی از سفرش به ایران درست کرده و شاید با یک ساختارشکنی نامش را «به ایران نروید» گذاشته است.
این فیلم را میتوان ادامه همان تلاشهای فردی دانست که راه دوستی دوباره با ایران را میگشاید. این سوغاتی یکی از همان توریستهایی است که این روزها در خیابانهای تهران، شیراز و اصفهان و… میبینیم؛ از همان توریستهایی که با نقشهای در دست روانه خیابانهای سی تیر و عمارت مسعودیه و… و… میشوند. در فوریه ٢٠١٥ سیانان در اوج شادیهای پس از تفاهمنامه هستهای، ایران را بهعنوان یکی از مکانهای دیدنی دنیا پیشنهاد داد و ٣٤ دلیل زیبا برای دیدن ایران ارائه کرد. کمی قبلتر نیز عکسهایی منتشر شده بود که کلیشههای رایج از ایران را زیر سؤال برده بود. شاید دانشجوی فرانسوی عشقسفر فکر نمیکرد با مدتزمان کوتاه سهدقیقهای بتواند خنده و گریه را به صورتها دعوت کند. شکستن کلیشهها شاید بهترین تعریف از این فیلم است، اما اینکه خودمان را، همین مردمی که هرروزه از کنارشان بهسادگی عبور میکنیم، از منظری دیگر ببینیم میتواند جالب باشد.
زنان زیبا و خوشتیپ ایران، پیرمردهایی که بهسادگی میخندند و سوار بر دوچرخه عبور میکنند، جوانانی که جوجهکباب تعارف میکنند، مردانی که در زورخانه هستند و ورزش میکنند یا دخترانی که بولینگ بازی میکنند در کنار هم وقتی معنی میدهد که با این کلیشههای متداول درباره ایران آشنا باشیم. بدانیم وقتی میگویند ایرانیها تحصیلکرده نیستند و دخترانی را در پارک در حال طراحیکردن نشان دهند، چقدر میتواند تأثیرگذار باشد.
یا وقتی میگویند ایران فقط بیابان است و از پیست اسکی با لباسهای مارکدار تصویری نشان داده شود، بهتآمیز است یا اینکه وقتی میگویند ایرانیها توریستها را دوست ندارند و نشان میدهند از روحانی تا پیرمرد از سروکول توریست بالا میروند چقدر جالب است یا اینکه وقتی بارها گفته شده تاریخ ایران جدید است دیدن آثاری از زمان کوروش و داریوش و بازی نور و شیشه میتواند برای هر بینندهای علاقهمندکننده باشد. شاید همانطور که این توریست در لوپوئن گفته است: «به ایران نروید؛ شاید رفتید و ماندید».